نوشتن روزانه و عهدی برای همیشه نوشتن
نوشتن روزانه و عهدی برای همیشه نوشتن .
سعی میکنم به زور انگشتانم را بروی کیبورد حرکت دهم تا کلمات جاری شوند.
ذهنم یاری نمی کند اما چاره ای ندارد.اجبار عقل است و عهد برای نوشتن روزانه.
تلخ کامی شروع نکردن و نداشتن نظم برای ادامه کار خاطر آزرده ام می کند اما هشداری است برای تکرار نشدن.
عادت را به کمک می طلبم تا با قدرتش برای ادامه ، یاری ام دهد.
باید به زور هم که شده دست و فکر را عادت داد همواره یاور هم شوند.
همانند دو قطب باطری که انرژی را جاری می کنند.
نوشته ها باید جاری شوند ، با قدرت و پی در پی.
باید خروش کنند و حقشان را بگیرند.
فراموشی سزاوارشان نیست و باید تا ابد دیده شوند.
جایگاه رفیعشان را بدست آورند و دیده شوند .
همانند عقابی در اوج.
آنگاه از آن بالا همواره طنازی می کنند .
دور دور کردنی لذت بخش در بالاترین جاها.
لذت تجربه معنا و مفهوم زندگی و احساس خوب.
و این لذت همان پاداش یاور بودن و جاری شدن است.
گوارای وجود.