خلاصه کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی

اثر مرکب اثر دارن هاردی Darren Hardy نویسنده، سخنران و ناشر اسبق مجله موفقیت در آمریکا است.

مقدمه کتاب: هیچ فرمول اسرار آمیزی برای موفقیت وجود ندارد.

 اثر مرکب نام یک سیستم عامل است که زندگی شما را اداره می کند .

موفقیت با سختی و زحمت فراوان حاصل می شود . حتی ممکن است خسته کننده نیز باشد.
صبر داشته باشید . ثروت و شهرت به آهستگی برای شما پدیدار می شود .
اگر از اصول پیروی کنید بلا‌فاصله نتایج آن را در زندگیتان می‌بینید.
ولی اگر از کار ،نظم و تعهد گریزان هستید، همان بهتر پای تلویزیون بنشینید و به اراجیف آن گوش بدهید.

فصل اول :اثر مرکب در عمل

مهم نیست که چقدر باهوش هستید، باید نداشتن تجربه، مهارت، هوش یا توانایی‌های ذاتی را با تلاش زیاد و سختکوشی تان جبران کنید.
اگر رقیب شما باهوش‌تر، با استعدادتر یا با تجربه‌تر است،فقط لازم است سه یا چهار برابر، سخت کوش‌تر باشید تا بتوانید او را  شکست دهید مانند لاک‌پشت در داستان مسابقه لاک‌پشت و خرگوش.
شخصی باشید که “نه” می‌گوید هم رنگ جماعت شدن موفقیت بزرگی به همراه ندارد.
غیرعادی و فوق‌العاده باشید.اگر شبیه بیشتر مردم باشید، معتقدی واقعی به اثر مرکب نیستید.
شما مربی و سرمشق‌های مشابهی نداشته‌اید که به شما نشان دهند چه کار کنید.
شما نتیجه نهایی اثر مرکب را تجربه نکرده اید.

اثر مرکب اصل به دست آوردن پاداش های بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است.

نکته جالب این است که با وجود دستاوردهای بزرگ، گام‌هایی که در هر لحظه برمی‌داریم خیلی به چشم نمی آیند.
این تغییرات کوچک باعث نتایجی کوچک یا غیر آنی میشوند ،نه پیروزی های بزرگ و آشکار.
خیلی ها فریب سادگی اثر مرکب را می خورند و خیلی زود از آن خسته می شوند.
آن‌ها بعد از ۸ روز دویدن ، دست می‌کشند،  چون هنوز هم اضافه وزن دارند.

تفاوت های بنیادین = انتخاب های کوچک و هوشمندانه +پایداری+زمان

اثر موجی:

مثلا شخصی به نام براد را در نظر بگیرید.
او بر اساس دستور العمل‌های آشپزی که یاد گرفته بود شیرینی می‌پخت و این حتی باعث تحسین دیگران هم شده بود.
اما در این کار زیاده روی می‌کرد و بیش از اندازه شیرینی می‌خوردولی بقدری نبود که دیگران متوجه شوند.
اما این غذای اضافه شب‌ها براد را بد خواب می‌کرد و صبح ها هم با خستگی از خواب بیدارو این باعث بد خلقی او می‌شد.

همین بر روی بهروری او در کارش تاثیر گذاشته بود و سبب نارضایتی او از شغلش شده بود.
کمبود انرژی براد و همینطور ورزش نکردن او سبب شده بود بدن اوهورمون اِندورفین که سبب شادی و اشتیاق است تولید نکند
و کم کم شروع به عیب جویی از خود و دیگران بکند.
از آنجا که خودش هم چاق و با فرم شده بود،کمتر برای روابط عاشقانه با همسرش تحریک می‌شد.

براد شروع به وقت تلف کردن با برنامه‌های تلویزیون می‌نمود چون توجه‌اش را از موضوع  اصلی دور می‌کرد.
با این وضعیت همسر براد شروع به گله و شکایت از وضعیت موجود نمود و در ضمن نیازهای عاطفی‌اش هم بیشتر شد.
زمانی که این غرزدن‌ها نتیجه‌ای نداشت از لحاظ عاطفی عقب کشید تا از خودش محافظت کند.
احساس تنهایی می‌کرد پس انرژی اش را متوجه کارش کرد.

او بیشتر انرژی خود با دوستانش صرف می‌کرد تا نیازهای خود را رفع کند.
مردان همکارش نیز شروع کردند به گرم گرفتن با او و این موضوع باعث شد متوجه شود هنوز جذاب است.
او هیچوقت به براد خیانت نکرد، ولی فهمید یکجای کار می‌لنگد.
براد هم بجای اینکه درک کند انتخاب‌ها و عادت‌های بد او دلیل اصلی مشکلاتشان است،همیشه همسرش را سرزنش می‌کرد و او را مقصر می دانست.

اینکه بجای نگاه کردن به خودمان و انجام کارهای لازم برای از بین بردن اشتباهاتمان،
معتقدیم که مشکل از دیگران است،یکی از اصول معمول در روانشناسی است.

متاسفانه انتخابهای کوچک روزانه براد، موجی را خلق کرد که در همه جنبه‌های زندگی شخصی‌اش،
مشکلات و آسیب‌هایی را بوجود آورد.

موفقیت روش قدیمی:

 راز موفقیت، سخت کوشی، انضباط و عادت‌های خوب است.
بنظر می‌ر‌سد مردم ما قدرت و منزلت ‌کار و تلاش را فراموش کرده اند.
نکته دیگر این است مردم زمانی که به یک سطح قابل توجه از موفقیت می‌رسند و بعد از آن آسوده و بی‌خیال می‌شوند.
واقعیت این است که از خود راضی بودن به همه امپراتوری‌های بزرگ ضربه زده است.

درک اثر مرکب، شما را از انتظار کسب نتایج آنی خلاص می کند.

در آخر این کتاب یا حتی قبل از آن، من فقط می‌خواهم که از اعماق وجودتان بدانید که تنها راه رسیدن به موفقیت از طریق انجام پیوسته کارهای معمولی،غیر جذاب غیر مهیج و بعضی وقت‌ها نظم و ترتیب‌های سخت روزانه است که در طول زمان، مرکب شده‌اند. اگر اصول این کتاب را بکار بندید، پایانی خوش و افسانه‌ای برای خودتان ایجاد می کنید.

فصل دوم:انتخاب ها

هر چیزی که در زندگی شماست، به این دلیل وجود دارد که قبلا در مورد چیزی، یک انتخاب کرده‌اید.انتخاب‌ها ریشه هر کدام از دستاوردهای شماست.
اگر اصلا انتخابی نکنید در واقع انتخاب کرده اید که انتخاب شوید.
هر تصمیمی،  هر چند کوچک و بی‌اهمیت، مسیر زندگیتان را عوض می‌کند.
با چه کسی ازدواج کنید،در غیبت و شایعه سازی شرکت کنید یا ساکت بمانید، بگوئید دوستت دارم یا نه، همه این تصمیم ها مسیر زندگی شما را عوض می‌کنند.

بزرگترین مساله شما این نیست که از روی عمد، انتخاب‌های بد می‌کنید. اتفاقا حل‌کردن این مشکل خیلی راحت است.
بزرگترین مساله شما این است که موقع انتخاب‌هایتان اصلا به آن توجه نمی‌کنید. در نصف مواقع ،حتی از انتخاب کردن آن‌ها آگاه نیستید! این می تواند در اثر تربیت ،فرهنگ و…..باشد.

آیا تا به حال یک فیل شما را گاز گرفته است؟ یا یک پشه شما را نیشتان زده است ؟
در زندگی، چیزهای کوچک هستند که شما را نیش می زنند.
تا زمانی که خودتان اجازه می‌دهید بدون فکر و نا‌خدا‌گاه انتخاب کنید، نمی‌توانید آگاهانه آن رفتار را تغییر دهید و به عادت‌های سازنده تبدیل‌اش کنید.
حالا وقت بیدار شدن و انتخاب‌های توانمند کننده است .

 شکرگزاری در طول سال:

 سال ها قبل ،در عید شکر‌گزاری ،تصمیم گرفتم برای همسرم یک دفترچه سپاسگزاری درست کنم.
یک سال تمام ،هر روز حداقل یکی از کارهای همسرم را که برایشان واقعا از او ممنون بودم در دفترچه یادداشت کردم
مثلا شیوه تعامل او با دوستانش،تمیزکردن خانه، پختن غذاهای خوشمزه و تمام ویژگی‌هایی که همسرم داشت و من قدردان آن‌ها بودم.

سال بعد وقتی آن دفترچه را به همسرم دادم، در حالی که اشک می ریخت به من گفت که آن دفترچه بهترین هدیه ای است که تابه حال گرفته است حتی بهتر از آن BMW که به مناسبت تولدش به او هدیه داده بودم!

جالب تر این بود که خودم این از این هدیه بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتم چون آگاهانه بر جنبه‌های مثبت همسرم تمرکز کردم.
این تمرکز قلبی من بر هر چیزی که در حالت عادی باعث شکایت من می‌شد فائق آمد و بار دیگر با تمام وجود عاشق همسرم شدم.

البته در مقابل باعث شد او هم رفتار متفاوتی با من داشته باشد.
طولی نکشید که حتی موارد بیشتری برای یادداشت کردن در دفترچه داشتم!
در نتیجه اختصاص حدود روزی ۵ دقیقه برای نوشتن تمام دلایلی که چرا از همسرم ممنون بودم.

ما یکی از بهترین سالهای ازدواجمان را تجربه کردیم و رابطه مان از آن زمان تا حالا بهتر هم شده است.

مسئولیت ۱۰۰در صدی:

در سمیناری، سخنران از حاضران پرسید:
در یک رابطه عاشقانه، شما چند درصد مسئول هستید؟
من که نوجوان بودم و فکر می‌کردم در مورد عشق واقعی خیلی می‌دانم.
ناگهان و بدون هیچ گفتم “پنجاه، پنجاه! ” و دیگران هرکدام عددی را گفتنداما استاد روی تخته سیاه نوشت صد،صفر
او گفت: شما باید ۱۰۰ درصد مسئولیت رابطه را قبول کنیدو در قبال آن انتظار هیچ چیزی نداشته باشید.
فقط زمانی یک رابطه عاشقانه موثر خواهد بود که شما ۱۰۰% مسئولیت آن را به عهده بگیرید.
در غیر اینصورت، رابطه‌ای بر مبنای شانس و احتمال بنا شده باشد،همیشه در معرض فاجعه است و خراب شدن.

اگر همیشه ۱۰۰% مسئولیت انتخاب‌ها و رفتارهایشان را به عهده بگیریم در این صورت قدرت در دستان خودمان خواهد بود و همه چیز به خودمان بستگی‌دارد.
همکارتان ارائه را خراب می کند؟
آیا نباید خودتان پیش‌ از تحویل دادن یک نگاهی به آن می‌کردید؟
با نوجوان غیر منطقی‌تان رابطه دوستانه ندارید؟
کتاب‌ها و کلاس های جالب خیلی زیادی وجود دارند که به شما در حل این مساله کمک می کنند.

همه چیز به شما بستگی دارد و فقط شما در مقابل کارهایی که انجام می دهید یا نمی‌دهید مسئول هستید.
شانس و اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد اهمیتی ندارد.
با انتخاب این که از قربانی بودن در گذشته، حال و آینده رها باشیم، به موفقیتی فوق‌العاده می‌رسیم.
دانستن این مسئله، قدرت نامحدودی به ما می‌دهد.

خوش شانسی:

شاید اعتقاد دارید که واقعا بدشانس هستید اما در واقع این عذر و بهانه‌ای بیش نیست، تفاوت در انتخاب‌های شما در زندگیتان نهفته است.
اگر سالم و تندرست هستید و کمی غذا در یخچال خانه‌تان دارید، شما فوق‌العاده خوش شانس هستید.
من خوش شانس تر یا بدشانس تر از دیگران‌ نبوده‌ام تفاوت من این بوده و هست که وقتی شانس سر راه من قرار می‌گیرد، از آن استفاده می‌کنم

فرمول خوش شانسی:
آمادگی (رشد شخصی) + نگرش (باورها -طرز فکر) +فرصت(چیزهای خوبی که سر  راه شما قرار می‌گیرند)= اقدام(انجام دادن کاری درباره آنها)= شانس

آمادگی:

با بهبود مهارت‌ها ،دانش ،تخصص،روابط و منابع‌تان وقتی فرصت ها به وجود می‌آیند( شانس در خانه تان را میزند)
امکانات لازم برای بهره‌برداری و استفاده از آنها را خواهید داشت.

آرنولد پالمر می‌گوید:

بسیار جالب است هر چه بیشتر تلاش می‌کنم، خوش شانس ترم.

نگرش:

شانس در اطراف همه ما وجود دارد.
شانس به سادگی دیدن موقعیت‌ها، مکالمات و شرایط به عنوان موضوعات اتفاقی است.
شما نمی‌توانید چیزی را که دنبال آن نیستید، ببینید و نمی‌توانید در جستجوی چیزی باشید که به آن اعتقادی ندارید.

فرصت:

شانسی که اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنیم موضوعات و فرصت‌هایی هستند که یک رخ داد طبیعی است و به میل خودش آشکار می شود.

اقدام:

این جایی است شما وارد عمل می شوید و از فرصت استفاده می کنید و وقتی پرتو شانس بر شما می تابد،
همه اش برای شماست از آن استفاده می کند.

دانشگاه ضربه های سخت:

جیم ران می‌گوید: روز پایان کودکی و شروع بزرگسالی، روزی است که مسئولیت کل زندگی ات را برعهده می‌گیری.
تمام عذر و بهانه هایتان را نابود کنید. حالا موقع آن است که کنترل زندگیتان را به دست بگیرید.

سلاح مخفی‌تان، برگ برنده‌تان

اولین قدم برای تغییر، آگاهی است.
اگر می خواهید از جایی که هستید به نقطه ای که می‌خواهید باشید برسید، نقطه آغاز شما نقطه‌ای است که شما از مسائلی که شما را از هدفتان دور می کند آگاه می‌شوید.
برای حرکت رو به پیشرفت، شروع به انتخاب‌های هوشمندانه‌تری کنید.

برای اینکار کافی است همیشه یک دفترچه یادداشتو یک خودکار  به همراه داشته باشید، باید همه چیز را یادداشت کنید.
هر روز و  بدون  هیچ تخلفی و بدون عذر و بهانه و بدون هیچ استثنایی انگار هر بار که تخلفی می‌کنید فاجعه ای رخ می‌دهد.

چیزهای ساده زندگیتان را نا‌دیده نگیرید، چون همین ها باعث اتفاقات بزرگ در زندگیتان می‌شوند.
بزرگترین تفاوت موفق‌ها را ناموفق‌ها این است که موفق ها تمایل دارند کارهایی انجام دهند که ناموفق‌ها مایل به انجامشان نیستند.

یادتان باشد که این موضوع در زمان‌هایی از زندگیتان موثر خواهد بود که با انتخاب‌های دشوار و خسته کننده مواجه هستید.

آنچه انجام دادنش آسان به نظر می‌رسد، انجام ندادنش نیز آسان است.

تله پول:

شما نمی توانید از تمام استعدادها، توانایی ها و دارایی هایتان حداکثر استفاده را ببرید، مگر اینکه از کارهایتان آگاهی کامل داشته باشید و مسئول آنها باشید.
ورزشکاران حرفه ای عملکردشان را به دقت ثبت می کنند چون می دانند وقتی آمارشان بهتر می شود، بازی‌های بیشتری را می‌برند و در نتیجه قراردادهایی با مبالغ بالاتر می‌بندند.

آرام پیش بروید:

نترسید کم کم و با سرعت آرام شروع می کنیم فقط یکی از عادت هایتان که بیشترین کنترل را بر شما دارد به مدت یک هفته ثبت کنید.
فرض کنید کنیم انتخاب می کنیم تا خوردن‌تان را کنترل کنید، وظیفه شما این است هر چیزی را که در دهان می گذارید یادداشت کنید، از استیک، سیب زمینی و سالادی که سر شام می خورید، تا آن انتخابهای خیلی کوچکتان در طول روز مثل شکلات ها،
بستنی ها و غیره همه را یادداشت کنید.

نوشتن این موارد خیلی ساده است البته زمانی که این کار را انجام دهید برای همین از شما می خواهم همین حالا یک زمینه را شروع کنید .

من می خواهم ثبت وقایع وقایع مربوط به _________ را در روز ________ شروع کنم.

ثبت کردن باید کامل و جامع و البته سازمان یافته، منظم،بی وقفه و همیشگی باشد.
هر روز در بالای یک صفحه جدید تاریخ آنرا بنویسید و ثبت آن را آغاز کنید.
بعد از پایان اولین هفته چه اتفاقی می افتد؟
شما مبهوت و متحیر خواهید بود که چگونه این کالری‌ها ، پول‌ها و دقایق، از دست شما در رفته‌اند.
شما هرگز نمی‌دانستید آن‌ها وجود دارند، چه برسد به اینکه ناپدید هم شده‌اند.
باید به مدت سه هفته  به ثبت وقایع بپردازید اما پس از یک هفته، نتایج چنان شما را تحت تاثیر قرار می دهد که خودتان برای دو هفته بعد این کار را ادامه می‌دهید. این کار را تضمین می‌کنم.

قهرمانان گمنام:

وقتی ثبت وقایع را شروع می‌کنید،
توجه‌تان همان قدر که روی کوچک ترین چیزهایی که درست انجام می‌دهید متمرکز می‌شود
روی کوچکترین اشتباهات هم جمع خواهد شد
و انتخاب می‌کنید مدام مسیرتان را اصلاح کنید تا پایدار بمانید.
در طول این مسیر منتظر تشویق دیگران نباشید.

دونده ای را در نظر بگیرید که تنها با اختلاف یک وجب برنده مسابقه می شود
اما پولی ده برابر بیشتر از نفر دوم جایزه می گیرد.
آیا او ده برابر سریعتر دویده؟
نه فقط کمی بهتر بوده، آن دویدن های اضافی،
نظم و ترتیب فوق العاده در تغذیه سبب نتیجه ای بهتر شده است.

درخت پول:

چند سال قبل یکی از دستیاران من به نام کاترین پس از یکی از سخنرانی‌های من
در مورد ایجاد ثروت به دفتر‌من آمد و گفت:
شما گفته اید ۱۰% از هر پولی را که کسب می‌کنید پس انداز کنید
و پس از ارائه تمام صورتحساب ها و تعهدات مالی‌اش نشان داد که این کار برای او غیر ممکن است
و تقاضای اضافه کنید حقوق کرد.
به او گفتم: من کار بهتری برای تو انجام می دهم،
به تو یاد می دهم چگونه ثروتمند شوی و او موافقت کرد.

به کاتلین گفتم یک حساب جداگانه فقط با ۳۳ دلار یعنی ۱% از درآمد ماهانه اش افتتاح کند
و بعد به او نشان دادم در هر ماه چگونه ۳۳ دلار ‌کمتر خرج کند
مثلا هفته ای یکبار بجای تهیه غذا از بوفه شرکت از خانه غذا بیاورد.
ما بعد مجبورش کردم ۲% از در آمدش را پس‌انداز کند
او با تغییر سرویس اشتراک تلویزیون کابلی اش ۳۳ دلار دیگر پس انداز کرد.

ماه بعد ۳% ما اشتراک مجله People را لغو کردیم
(حالا موقع مطالعه درباره زندگی خودش بود نه دیگران )
و دیگر اینکه قهوه اش را خودش درست ‌کند و از بیرون تهیه نکند.
در پایان سال کاتلین ۱۰% از درآمدش را بدون ایجاد اثری محسوس
در شیوه زندگی پس انداز می‌کرد شگفت زده شده بود!

طبق اثر موجی محاسبه کرد که چقدر از پولش را صرف سرگرمی‌های بیهوده می‌کند
ودر عوض، شروع به سرمایه گذاری روی رشد و پیشرفت شخصی‌اش کرد.
سرانجام بعد از چن سال کاتلین کسب و کار خودش را راه انداخت
و دو سال پیش که او را دیدم  بیش از یک میلیون دارایی داشت.
او یک میلیونر بود! تمام این ها فقط با انتخاب برداشتن
یک گام کوچک و پس انداز ۳۳  دلار در ماه شروع شد.

زمان خیلی مهم است:

هر چه زود تر شروع به ایجاد تغییرات کوچک کنید،
اثر مرکب با قدرت بیشتری به نفع شما کار می‌کند.
آیا با خودتان فکر ‌می‌کنید که برای شما خیلی دیر شده است این یک فکر مزخرف است.
فرض کنید در ۴۰ سالگی شروع  به نواختن پیانو کنید
زمانی که بازنشسته می شوید  یک استاد پیانو هستید.
اگر در هر روز بازده و درآمد‌تان را یک هزارم بهتر کنید
(فکر می کنید از عهده این کار بر می آیید؟)
در نتیجه در هر هفته نیم درصد بهتر‌می‌شوید
و در ماه ۲% ودر سال ۲۶% یعنی درآمد تان هر ۲.۹ سال دوبرابر می شود
ودر سال دهم ۱۰۰۰ درصد  این فوق العاده نیست
فقط با روزی یک هزارم بهتر شدن همین.

موفقیت دوی نیمه ماراتن است:

شکست خوردن یک عادت است ،پیروز شدن هم همینطور.
حالا بیایید عادت‌های برنده شدن را دائم در زندگیتان تزریق کنید
و عادتهای مثبتی را که نیاز دارید،ایجاد کنید و در اینصوت می توانید
زندگیتان را به مسیری که آرزویشان را دارید هدایت کنید،
به گستره بزرگترین تصوراتتان.

منتظر فردا نباشید، اقدام‌های کوچک شما را  به سمت اهدافتان هدایت می‌کند، هم اکنون آغاز کنید.

.

فصل سوم: عادت‌ها

هر چه این عادت‌ها قدیمی تر باشند، بزرگتر می‌شوند،
ریشه هایشان عمیق‌تر ‌می‌شود و سخت تر‌‌ از ریشه بیرون می‌آیند
طوری که حتی جرات نمی‌کنی برای از بین بردن‌شان تلاش کنی.

مخلوقات عادت:

ارسطو گفته: ما همانی هستیم که مکرر انجام می دهیم.
۹۵% از همه چیزهایی که احساس می‌کنیم،
فکر می کنیم، انجام می‌دهیم و به آن‌ها دست پیدا می‌کنیم،
در نتیجه یک عادت یاد گرفته شده است!
همه آدم‌های موفق از یک خصیصه مشترک برخوردارند ، همه آن‌ها عادت‌های خوب دارند.
می‌دانید که آدم‌های موفق لزوما با هوش‌تر یا با استعداد‌تر از بقیه نیستند،
بلکه عادت‌هایشان آن‌ها را در مسیری قرار می‌دهد که
آگاه‌تر، باهوش‌تر، لایق‌تر ،آماده‌تر و با مهارت‌های بهتر شوند.

با تمرین و‌ تکرار کافی، هر رفتاری چه خوب باشد چه بد در طول زمان غیر ارادی می‌شود.
یعنی ما خیلی از عادتهایمان را ناخودآگاه کسب می‌کنیم‌
(با الگو گیری از والدین، پاسخ دهی به پیوندهای محیطی و فرهنگی)
ولی می توانیم آگاهانه تصمیم به تغییر آن‌ها بگیریم.

با فرار از خوشنودی آنی شروع کنید:

ما موجوداتی منطقی هستیم،
پس‌چرا به طرزی‌ غیر منطقی اسیر خیلی از عادتهای بد هستیم؟
دلیلش این است که نیاز ما به داشتن خوشنودی آنی،
می تواند ما را به انفعالی‌ترین و بی‌فکر ترین موجود جهان تبدیل کند.

اگر پک بعدی سیگارتان باعث شود که
صورت تان مانند یک پیرمرد ۸۵ ساله شود احتمالا پک بعدی را به سیگار نمی زنید.
یک عادت بد که در همین لحظه خیلی بزرگ به نظر نمی رسد،
سرانجام ممکن است شما را مایل ها از مسیرتان به سوی
هدف ها و آن زندگی که آرزویشان را دارید، دور کند.

ریشه کن کردن کردن عادت ها به چیزی بزرگتر از حتی قویترین اراده هانیاز خواهد داشت.
نیروی‌اراده به تنهایی نمی تواند آن را ریشه کن کند.

جادویتان را پیدا کنید نیروی چرای‌تان را:

تصور اینکه برای تغییر عادتها فقط به اراده احتیاج است،
مثل این است که برای دور نگه داشتن یک خرس از زنبیل پیک‌نیک تان
یک دستمال سفره روی آن بگذارید.

انتخاب شما زمانی معنی پیدا می کنند که آن‌ها را به آرزوها و رویاهای‌تان ربط دهید.

شما باید چیزی را بخواهیدکه بدانید چرا آنرا می‌خواهید، وگرنه خیلی زود تسلیم می‌شوید.
چرای شما باید چیزی باشد که شما را به صورتی خارق‌العاده به هیجان آورد برانگیزد.
باید برای سال‌های متمادی بخواهید که بلند شوید و تلاش کنید و تلاش کنید!

انجام هر کاری ممکن است:

همه چگونه‌ها بی‌معنی خواهد بود اگر چراهای شما به اندازه کافی قدرتمند باشند.
تا وقتی آرزوها و انگیزه های‌تان را درست انتخاب نکنید،
هر راه جدیدی را که برای بهتر کردن زندگیتان جستجو می‌کنید، رها خواهید کرد.

اگر تخته ای باریک روی زمین باشد و به شما بگویند ۲۰ دلار به شما می‌دهیم
تا از آن عبور کنید آیا این کار را انجام می‌دادید؟ بله چون کار ساده‌ای است.

اما اگر این تخته در ارتفاع ۳۰۰ متری از سطح زمین باشد چه؟ به هیچ وجه این کار را نمی‌کنید.
حال گر این تخته بین دو ساختمان بود و فرزندتان در ساختمان مقابل بود
و ساختمان در حال آتش گرفتن بود چه؟
وقتی دلیلتان به اندازه کافی بزرگ باشد،
تقریبا هر کاری حاضرید انجام دهید.
باید فراتر از انگیزه ها و اهداف مادی و پولی را ببینید.
اما چیزهای مادی نمی توانند واقعا قلب، روح ‌و جرات تان را برای مبارزه با کار بگیرند.
آن اشتیاق باید از جایی عمیق تر بیاید.

انگیزه اصلی:‌

ارزش‌های اصلی شما مثل قطب نمای درونی شماست و شبیه فیلتری عمل می‌کند که از  طریق آن نیاز‌ها،
خواسته‌ها و وسوسه‌های زندگیتان را اداره می کنید
و مطمئن می‌شوید که شما را به مقصد مورد نظرتان راهنمایی می‌کنند.
اگر صداقت برای شما موضوع بسیار مهمی است،
ولی با آدم‌های دروغگو مراوده داشته باشید، این یک تضاد است.
وقتی کارهایتان در تضاد با ارزش هایتان باشد،سرانجام دچار ناراحتی و افسردگی می شوید.

همیشه از خود بپرسید:

آیا این انتخاب با ارزش های اصلی من همخوانی دارد؟
اگر نداشت بروید و پشت سرتان را هم نگاه نکنید.
در این صورت تمام نگرانی ها و تردیدهای‌تان از بین می‌روند.

میدان نبردتان را پیدا کنید:

عشق یک نیروی برانگیزاننده خیلی قدرتمند است، ولی نفرت هم دقیقا همینطور است.

واقعا مهم نیست که انگیزه شما چه باشد البته اگر انگیزه‌تان قانونی و اخلاقی است.
مهم این است که کاملا احساس برانگیختگی کنید.
بجای اینکه اجازه دهیم تجارب دردناک گذشته انرژی ما را تحلیل ببرند و موفقیتمان را تخریب کنند،
می‌توانیم از آن‌ها برای تامین سوختی استفاده کنیم که برای ایجاد تغییرات مثبت و سازنده می‌خواهیم.

اهداف:

اگر ‌‌به پیشرفتی که هم خواهانش هستید و هم توانایی‌اش را دارید،
دست پیدا نکرده‌اید فقط به این است که اهدافتان را به روشنی تعریف نکرده‌اید.

هر آنچه را که شما به وضوح تصور می‌کنید، مشتاقانه آرزو می‌کنید،
خالصانه به آن اعتقاد دارید و با شور و شوق بر اساس آن عمل می‌کنید

شما فقط چیزهایی را تجربه می‌کنید و به دست می‌آورید که در جستجویشان هستید.
در واقع، شما الان فقط چیزی را میبینیدکه از قبل در آنجا وجود داشته است.
شما واقعا آن را به زندگیتان جذب می کنید.
آدم‌های موفق می‌دانند کیستند و دنبال چیستند.
آنها اهدافشان را می‌نویسند و برای بدست آوردنشان برنامه ریزی می‌کنند.

آدم‌های ناموفق، اهدافشان را مثل تیله در در یک قوطی سرگردان است،
در سرشان حمل می کنند،
ما می گوییم هدفی روی کاغذ نوشته  نشده است ،صرفا یک خیال محض است.
همه ،خیال  هایی در سر دارند ولی آن خیال‌ها مثل فشنگ هایی بدون باروت هستند.
بدون هدف های مکتوب،
آدم ها تیرشان به سنگ می‌خورد و همین موضوع،نقطه شروع برای رسیدن به اهدافتان است.

به چه کسی تبدیل خواهیم شد:

برای رسیدن به اهداف جدید باید از خودمان بپرسیم:

اول باید به چه کسی‌تبدیل شوم؟

اگر ‌بزرگتر می‌خواهید، باید انسان بزرگتری شوید.
موفقیت چیزی نیست که تعقیب‌اش کنید، چیزی که تعقیبش می‌کنید از شما فرار می ‌کند.
مثل تلاش برای تعقیب پروانه‌ها ،
موفقیت چیزی است که آنرا جذب می‌کنید، آن هم با شخصی که به آن تبدیل می‌شوید.

مثلا زمانی که می‌خواستم همسرم را پیدا کنم فهرست دقیقی از ویژگیهای او نوشتم.
بعد از خودم پرسیدم : باید چه کاری انجام بدهم که چنین دختری را پیدا کنم؟
و بجای تعقیب پروانه از خودم دوباره پرسیدم چنین زنی‌ دنبال چه مردی خواهد بود؟
سپس‌فهرستی از خصوصیاتی که باید داشته باشم را تهیه کردم
و تلاش کردم ‌به آن برسم نتیجه چه شد؟
همسرم جورجیا دقیقا همان شخصی بود که من توصیف کرده بودم.

بهبود خودتان:
شما ←  انتخاب (تصمیم) + رفتار(اقدام ) + عادت (انجام مکرر) + مرکب شدن (زمان)= اهداف

ضروری است که کشف کنید کدام رفتارها مسیر منتهی به هدفتان
را مسدود و کدام رفتار ها شما را در دستیابی به هدفتان یاری می کند.
مثلا چند ساعت به تماشای تلویزیون یا کار با موبایل گذرانده اید؟

یک دفترچه کوچک بردارید و سه هدف اصلی تان را بنویسید.
حالا فهرستی از عادت‌های بد را یادداشت کنید تک تکشان را بنویسید.
عادت‌ها و رفتارها هرگز دروغ نمی‌گویند
اگر بگوئید بهبود شخصی در اولویت شماست
اما جای کتاب خواندن ، زمان بیشتری در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنید.
من شبکه های اجتماعی را باور میکنم.

حالا باید تصمیم بگیرید آیا همین خوب است یا میخواهید تغییرش بدهید.
به این فهرست عادت‌هایی را که باید کسب کنید را هم اضافه کنید
و آن‌ها را تمرین کنید در طول زمان این باعث می شود که شکوهمندانه به اهدافتان برسید.

تغییر دهندگان بازی:۵ روش برای ریشه‌کن کردن عادت‌های بد

۱کشف محرک‌ها:

به فهرست عادتهای بدتان نگاه کنید و تعیین کنید
چه چیزی، چه کسی،چه وقتی و چه جایی هر کدام را تحریک می‌کند
مثلا:آیا وقتی در کنار شخص‌ خاصی هستید،احتمالش بیشتر است پشت سر دیگران صحبت کنید؟
آیا در روز، زمان خاصی هست که انگار مجبورید یک چیز‌شیرین بخورید؟‌

۲پاکسازی خانه:

خانه‌تان را پاکسازی کنید. منظورم به معنی واقعی کلمه است.
اگر می خواهید غذاهای سالم تری  بخورید،
قفسه آشپزخانه‌تان را از همه انواع غذا‌های ناسالم خالی کنید وخریدشان را متوقف کنید.
این حرف‌ها را هم بگذارید کنار که فقط به این دلیل که خودتان نمی‌خواهید آن غذا را مصرف کنید،
عادلانه نیست که دیگر اعضای خانواده تان را هم از خوردنشان منع کنید.
به من اعتماد کنید دیگر اعضای خانواده تان هم بدون آن غذاهای نا سالم بهتر خواهند بود.

۳جایگزین کردن:

چگونه می توانید عادت‌های بدتان را با عادت‌های سالم‌تر جایگزین کنید
ویا این که آن را کاملا رها کنید؟ برای همیشه.
مثلا خواهر زن من،عادت داشت موقع تماشای تلویزیون غذاهای ترد و شور مصرف کند.
او بصورت ناخودآگاه یک چیپس خانواده کامل را به تنهایی می خورد
اما بعد متوجه شد چیزی که واقعا از آن لذت میبرد احساس تردی است
و تصمیم گرفت این عادت بد را با خوردن تکه های کرفس و هویج جایگزین کند
در حقیقت او همان احساس لذت را داشت.

یا مثلا استفاده از شکلات کم کالری بجای بستنی و موز پرکالری.
سرگرم این بازی شوید و ببینید چه رفتار هایی را می توانید
جایگزین یا حذف کنید یا اینکه تغییرشان دهید.

۴آرام شروع کنید:

در بعضی از عادت‌های دیرینه و با دوام شاید موثر باشد که قدم های کوچکی بردارید
تا به آرامی، آنها را از بین ببرید.
ممکن است دهه‌ها آن عادت را تکرار کرده باشید
پس عاقلانه است برای رهایی از آن کمی به خود فرصت بدهید و هر چند وقت یک گام بردارید.

۵یا بپرید:

همه آدم ها با یک روش یکسان موفق نمی شوند.
پژوهشگران کشف کرده‌اند برای بعضی از آدمهایی که
می‌خواهند تغییر کنند آسان است که یکباره عادات بدشان را عوض کنند.
همین حالا از خود بپرسید: در چه مواردی باید به آهستگی شروع کنم؟
ودر چه مواردی لازم است که پرش‌بزرگ را انجام دهم؟

بازرسی عادتهای بد:

به شما توصیه نمی ‌نکنم که همه چیزهای بد را از زندگیتان حذف کنید.
در بیشتر موارد، اعتدال و میانه روی خوب است.
تقریبا هر ۳ماه ،یکی از عادت‌های بدم‌ را انتخاب می ‌کنم و برای ۳۰‌روز از آن دوری می کنم.
من عاشق این موضوع هستم که به خودم ثابت کنم
هنوز هم رئیس و مسئول عادتهای خود هستم.
اگر‌متوجه شدید که برا‌یتان واقعا سخت است ۳۰ روز از آن پرهیز کنید،
ممکن است پی‌ببرید ارزش‌اش را دارد که آنرا کاملا از زندگیتان حذف کنید.

شش استراتژی برای ایجاد عادت های خوب:


شما نمی توانید زندگیتان را تغییر دهید
مگر این‌که چیزهایی را تغییر دهید که هر روز انجامشان می‌دهید.
راز موفقیت شما در رویه های روزمره‌تان نهفته است.
اگر واقعا می‌خواهید یک عادت خوب را حفظ کنید مطمئن شوید
حداقل روزی یک بار به آن توجه می کنید و  اینطوری،
موفقیت شما بسیار محتمل تر خواهد بود.

۱خودتان را برای موفقیت آماده نگه دارید:

هر عادت‌ جدیدی باید با زندگی‌ و شیوه زندیگرتان مطابق باشد.
اگر‌می‌خواهید غذاهای سالم تری بخورید و وزنتان را کم کنید،
مطمئن شوید که یک یخچال و آشپزخانه تان با انتخاب‌های سالم پر شده اند.

۲به اضافه کردن فکر کنید، نه کم کردن:

این اصل در این باره نیست که تلاش کنید چیزی را از رژیم غذایتان حذف کنید.
بلکه در این باره است که چه چیزی را اضافه و جایگزین می‌کنید.
مثلا نمی‌توانم همبرگر، شکلات یا لبنیات بخورم
اما بجای آن امروز سالاد سبزیجات بخارپز و انجیرمی‌خورم.

یا مثلا یکی از دوستانم علاقه زیادی به عکاسی از فرزندش داشت
با فراهم کردن تجهیزات این کار و نمایش اسلایدی
و آلبوم عکس راه فرار ذهنی از تماشای تلویزیون را برای خودش فراهم کرد.
چه چیزی را می‌توانید به زندگیتان اضافه کنید تا به کمک آن تجربیات زندگیتان را غنی‌تر کنید؟

۳کارهایتان را به دیگران بگویید:

داستان خانمی را شنیده اید
که تصمیم می گیرد با وبلاگ نویسی درباره هر سنتی که خرج می‌کرد،
کنترل مالی‌اش را به دست گیرد.
اعضای خانواده ، دوستان و خیلی از همکارانش نحوه خرج کردن او را دنبال می‌کردند
و به خاطر چشم‌های زیادی که او را زیر ذره بین داشتند،
درباره مسائل مالی اش بسیار مسئولیت پذیرتر و منظم‌تر شد.
به خانواده‌تان بگویید، بگذارید دوستانتان بدانند.
بگوئید تغییر کرده اید و از این به بعد ،شما  رئیس خودتان هستید

۴یک همراه موفقیت پیدا کنید:

چیزهای خیلی کمی هستند که به قدرتمندی دو آدمی باشند
که بازوهایشان را در هم قفل کرده‌اند و به سمت هدف مشابهی گام بر می‌دارند.
شما هم ممکن است برای پیاده روی‌ها، دویدن‌ها ،رفتن به باشگاه ورزشی
یا بحث و تبادل کتاب‌های بهبود شخصی به یک همراه موفقیت احتیاج داشته باشید.

۵رقابت و رفاقت:

برای برانگیختن روحیه رقابتی و غوطه‌ور کردن خودتان در یک عادت جدید،
هیچ چیز مثل یک رقابت دوستانه نیست.
چه نوع رقابت دوستانه‌ای را می‌توانید با دوستانتان سازماندهی کنید؟
چگونه می‌توانید رقابتی مفرح و یک روحیه رقابتی را به عادت‌های جدیدتان تزریق کنید؟

۶پاداش بگیرید:

کار بدون تفریح و سرگرمی ، سربازان را کسل و بی حوصله می‌کند
و این آغازی برای سرپیچی از فرمان است.
در طول مسیر باید زمان هایی برای جشن گرفتن
و لذت بردن از پیروزی هایتان وجود داشته باشد.
هر روز، هر هفته یا هر ماه به خودتان پاداش بدهید.
شاید زمانی برای قدم زدن یا چیزی را فقط برای سرگرمی خواندن ویا یک وقت ماساژ و…..

تغییر سخت است:

چیزی وجود دارد که ۹۹% آدم های شکست خورده و آدم های موفق در آن مشترک هستند،
همه آنها از انجام دادن کارهای مشابه نفرت دارند.
اما آدم های موفق، آن کار‌ها را به هر حال انجام می‌دهند.
تغییر، سخت است. معمولی بودن راحت است،
غیر معمولی بودن چیزی است که شما را از انبوه مردم متمایز می‌کند.
اگر کاری سخت، پردردسر یا ملال آور است، خب باشد.
فقط انجامش دهید. آن قدر به انجام دادن آن ادامه دهید
که جادوی اثر مرکب پاداشی سخاوتمندانه به شما بدهد.

صبور باشید:

مطالعات علمی نشان داده اند الگو های فکری و رفتاری که بارها تکرار شده اند،
چیزی به نام مسیر عصبی ایجاد می کنند،
خوشبختانه مغز ما منعطف است، اگر توجه به آن عادت بد را متوقف کنیم،
آن مسیرها ضعیف می‌شوند.
وقتی عادت‌های جدیدی را شکل می دهیم،
با هر تکرار مسیر جدید را عمیق تر می‌کنیم تا بر مسیر قبلی غلبه کنند.
ایجاد عادت‌های جدید کاری زمان بر است صبور باشید.
اگر از مسیرتان منحرف شده اید، به خودتان بیایید و دوباره به مسیر درست برگردید.


فصل چهارم: تکانش

بدون شک تکانش بزرگ یکی از قدرتمندترین و مرموزترین نیروهای موفقیت است.

مهار قدرت تکانش بزرگطبق قانون اینرسی گفته می شود اجسام ساکن ، تمایل به سکون دارند،
مگر این که نیرویی خارجی بر آنها اعمال شود.
اجسام متحرک تمایل دارند به حرکتشان ادامه دهند، مگر اینکه چیزی مانع تکانش آنها شود.
آدم‌های موفق یعنی کسانی که به آهنگ موفقیت دست یافته اند،
با جدیت به تلاش‌شان ادامه می‌دهند و در نهایت به موفقیت‌های خیلی بیشتری می‌رسند.

ایجاد تکانش راحت نیست ولی به محض اینکه آنرا به وجود آورید، باید مراقب باشید!
اما این نیرو می‌تواند به نفع یا علیه شما باشد.
اگر عاد‌ت‌های بدتان به حال خودشان رها شوند، نیرویی ایجاد می کنند که
شما را به قعر شرایط و عواقب شوم غیر قابل کنترل می‌فرستد.

شما خودتان تکانش بزرگ را بوجود می آورید یعنی:

۱-انتخاب‌ها و تصمیم‌های جدید براساس اهداف و ارزش های اصلی تان
۲-به کار بستن آن انتخاب ها از طریق رفتارهای مثبت و سازنده
۳-تکرار کافی آن اقدامات و اعمال مثبت برای به وجود آمدن عادت های جدید
۴-تبدیل رویه‌ها و ریتم های رفتاری به کارهای منظم روزانه
۵-ثابت قدم و پایدار ماندن برای یک دوره‌ی به اندازه کافی طولانی.
بعد تکانش بزرگ سراغتان می‌آید که خیلی خوب است! و شما توقف ناپذیر می شوید.

قدرت رویه ها:

بعضی از بهترین نیت‌ها و اهداف ما به این خاطر شکست می‌خورند که سیستم اجرایی مناسبی برایشان نداریم.
یک رویه عملی است که هر روز حتما انجامش می دهید.
هدف هرچه بزرگتر باشد، رویه‌هایمان باید سخت‌تر و شدید‌تر باشند.
اول باید تصمیم بگیرید می‌خواهید چه رفتارها و عادت‌هایی را در خود نهادینه کنید.

پشتیبانی از روزهایتان:

پیش‌بینی یا کنترل چیزی که ممکن است و وسط روز کاری برایتان پیش بیاید، می‌تواند سخت و حتی بیهوده باشد.
ولی تقریبا همیشه می‌توانید شیوه آغاز کردن روزتان یا پایان رساندن اش را کنترل کنید.

رویاهای شیرین:

خیلی مهم است که عملکرد هر روزتان را جمع بندی کنید.
در مقایسه با برنامه آن روزتان، اوضاع چطور پیش رفته است؟
چه کارهایی را لازم است به برنامه فردا اضافه کنید؟
چه کاری دیگر مهم نیست و باید حذف شود؟
به علاوه من دوست دارم هر ایده یا بینش جدیدی
را که در طول روز کسب کرده ام، را ثبت کنم.

هر از گاهی, رویه های ام را متوقف می‌کنم. در غیر این صورت زندگی راکد و غیر جذاب می شود.
یک مثال ساده است کار کردن با وزنه است.
با روش‌های جدید خودتان را به چالش بکشید و تجربیاتتان را تازه کنید

عادت‌های زندگی‌تان را پیدا کنید:

وقتی رفتارهای منظم روزانه‌تان به یک رویه تبدیل شدند,
باید از توالی آن مراحل برای ایجاد یک ریتم رفتاری استفاده کنید.
وقتی رفتار‌های منظم و اقدامات‌تان را با ریتم‌های منظم هفتگی, ماهانه, فصلی و سالانه تطبیق می دهید,
مثل این است که مقابله خانه‌تان فرش خوش آمدگویی برای تکانش بزرگ پهن می‌کنید.

ریتمتان را ثبت کنید:

انجام هر رفتاری که برای رسیدن به هدفتان با نیاز دارید،
باید ثبت و پیگیری کنید تا مطمئن شویدکه یک ریتم رفتاری ایجاد می‌کنید.

ریتم های زندگی:

وقتی آدم ها تلاش جدیدی را شروع می‌کنند, تقریبا همیشه در انجامش افراط می‌کنند.
البته, انتظار دارم برای ایجاد یک ریتم رفتاری برای موفقیت, هیجان زده شوید,
ولی باید به برنامه دست پیدا کنید که بتوانید آن را کامل,
قطعی و بدون هیچ بهانه ای در دراز مدت انجام دهید.
با انجام کارهای بالاتر از توان‌تان آن هم در بازه های زمانی کوتاه زمینه شکست‌تان را به وجود می‌آورید.

قدرت ثبات و پایداری:

هیچ چیزی مثل ثبات نداشتن, سریعتر تکانش بزرگ را از بین نمی‌برد.
پرواز مستقیم با سرعت کم بهتر از پرواز غیر مستقیم با سرعت زیاد است
زیرا انرژی و وقتی که صرف توقف و شروع دوباره می‌کنید،
زمان سفرتان را حداقل ده برابر طولانی‌تر می‌کند.

پمپ دستی چاه آب:

اگر از انجام هر کاری فقط چند هفته غفلت کنید، فقط نتایجی را که
در این چند هفته ایجاد می‌شدند را از دست نداده اید.
با تنبلی حتی برای مدت زمانی کوتاه, شما تکانش را از بین می‌برید.
نابود شدن تکانش، یک فاجعه است. تمرین عادت های عالی، ثابت قدم ماندن و حفظ تکانش،
راحت تر از انجام دادنشان است.

فصل پنجم: تاثیرات

شما به تنهایی مسئول انتخاب ها و اقدام های‌تان هستید.
با این حال باید متوجه باشید که نیروهای قدرتمند خارجی هم روی انتخاب ها,
رفتارها و عادت های شما تاثیر می گذارند.
۳نوع از تأثیرات روی هر شخصی اثر می گذارد: ورودی‌ها, ارتباط‌ها و محیط

۱ورودی‌ها:

کنترل چیزی که مغزمان مصرف می‌کند پیچیده و دشوار است.
چون بیشتر چیزهایی را که دریافت می‌کنیم, ناخودآگاه هستند.
باید خیلی مراقب باشیم ورودی‌های بی ربط و مخرب , جذب مغزمان نشود.
مغزتان برای این طراحی نشده است که شما خوشحال کند.

مغزتان فقط یک دستور دارد بقا. مغزتان همیشه منتظر نشانه‌های کمبود و حمله است.
مغزتان برنامه‌ریزی شده است تا در جستجوی چیزهای منفی باشد,
مثل منابع رو به کاهش, آب و هوای بد هر چیزی که به شما سر میزند.

آب و آلوده ننوشید:

شما چه انتظاری دارید؟ شما انتظار آن چیزی را دارید که درباره اش فکر می‌کنید.
فرایند تفکر شما, همان گفتگوی درون ذهنتان, پایه و اساس نتایج است که در زندگی تان خلق می کنید.
چه چیزی روی افکار شما اثر می گذارد و آن را هدایت می کند؟
و جواب آن: هر چیزی که اجازه شنیدند و دیدن آن را به خودتان می‌دهید.
این همان ورودی هایی است مغزتان را با آنها تغذیه می کنید همین و بس!

قدم اول:

مراقب باشید بیلبوردهای تبلیغاتی, برنامه های خبری, عناوین هیجان انگیز تبلیغاتی,
حتی دوستان, اعضای خانواده و نوارهای ذهنی منفی خودتان, می‌توانند سیلی از آب آلوده را روانه لیوانتان کنند.
اما به این معنی نیست که نمی‌توانید برای محافظت از خودتان مقابل آلودگی قدمی بردارید.

می‌توانید اخبار عصر گاهی را نگاه نکنید و در عوض, با عزیزانتان صحبت کنید.
می‌توانید فقط برنامه هایی که فکر می‌کنید واقعاً مفید هستند را ضبط کنید
و بدون اینکه پیام های بازرگانی بین آن را ببینید, آن برنامه را نگاه کنید.
من واقعاً با تلویزیون بزرگ نشدم، حالا وقتی گاه گاهی برنامه را تماشا می کنم
و با دیدن سریال های طنز می‌خندم
اما پس از دیدنشان همان احساس تغذیه بد و نفخ بعد از خوردن فست فود را دارم.

رژیم رسانه ای بگیرید:

رسانه ها با گروگان گرفتن ما پیشرفت می کند.
اگر در اجتناب از منفی نگری ماهر باشیم و خودمان را تربیت کرده باشیم که سرسختان مثبت باشیم,
وقتی موضوع پیروی از احساسات در میان باشد, سرشت اصلی‌مان نمی‌تواند مقاومت کند.

اربابان رسانه ها این موضوع را خوب می‌دانند.
آنها صدها موارد تأثر آور, شوکه کننده, نفرت انگیز و…. را در جهان پیدا می‌کنند
و آنها را بارها و بارها نشان می دهند
در حالیکه در همان زمان میلیون‌ها اتفاق زیبا و باورنکردنی رخ داده است.

قدم دوم

ثبت نام در دانشگاه زمان رانندگی حذف ورودی های منفی به تنهایی کافی نیست.
برای حرکت در مسیر مثبت باید بدی‌ها را بشویید و خوبی را جایگزین کنید.
زمان رانندگی را می‌توان به بهترین فرصت برای آموزش تبدیل کرد.
استفاده از فایل‌های صوتی می‌تواند در طول یک سال به اندازه ۲ ترم دانشگاه مطلب بیاموزیم.

ارتباط ها:

چه کسانی روی شما اثر می گذارند؟
آدم هایی که از روی عادت با آنها در ارتباط هستید ” گروه مرجع ” شما نامیده می شوند.
گروه مرجع شما در حدود ۹۵% از موفقیت یا شکست‌تان را در زندگی تعیین می‌کند.
جیم ران به من یاد داد که

ما به پنج آدمی تبدیل می شویم که بیشتر وقتمان را با آنها سپری می کنیم.

نفوذ و اثری که دوستانتان روی شما دارند، جزئی و ظریف است و می تواند مثبت یا منفی باشد،
ولی در هر صورت تاثیر آن فوق العاده قوی است. مراقب باشید!
شما نمی‌توانید وقتتان را با آدم های منفی بگذرانید و انتظار داشته باشید که زندگی مثبتی داشته باشید.
حالا وقت ارزیابی و اولویت بندی دوباره آدمهایی است که وقتتان را با آنها سپری می کنید
این روابط می‌توانند پرورش‌تان دهند،مشتاق چیزی کنند یا به دردسر بی‌اندازند.

قطع کردن روابط:

در زندگیتان آدم‌هایی هستند که باید روابطتان را با آنها کامل قطع کنید.
این کار شاید آسان نباشد ولی ضروری است.
اجازه ندهید برخی از تاثیرات منفی خاص روی شما اثر کنند.
من دائما آدم‌هایی را که از رشد کردن و مثبت زندگی کردن امتناع می‌کنند،
از زندگی‌ام بیرون می‌اندازم.
رشد و تغییر روابط‌تان یک فرآیند مادام العمر است.
فقط این را بدانید که جدا شدن از آنها کار راحتی نخواهد بود.

محدود کردن روابط:

بعضی‌ها هستند که می توانید ۳ ساعت وقتتان را با آنها بگذرانید، ولی نه سه روز.
بعضی‌های دیگر هم هستند که می توانید ۳ دقیقه با آنها باشید، نه سه ساعت.

همیشه یادتان باشد که تاثیر رابطه‌هایتان روی شما،هم قوی است، هم نامحسوس.

آدم‌هایی که با آن‌ها قدم می زنید،
به معنای واقعی کلمه می توانند آهسته رفتن یا سریع قدم برداشتنتان را تعیین کنند.

توسعه روابط:

آدم‌هایی را شناسایی کنید که در زمینه‌هایی از زندگی می‌خواهید در آن‌ها پیشرفت کنید،
ویژگی‌های مثبتی دارند، آدم‌هایی با همان موفقیت تجاری و مالی که مدنظرتان است،
مهارت‌های تربیت فرزندی که دنبالش هستید.

به سازمان ها، کسب و کارها و باشگاه های ورزشی ملحق شوید
که این آدم ها آن جا دور هم جمع می‌شوند و دوست پیدا می کنند.
مربی دلخواهتان را داشته باشید، اگر که آن مربی بهترین اندیشه ها، داستان ها و ایده هایش
را در کتاب CDو DVD جمع آوری کرده باشد.
منابع بی‌نهایتی برای استخراج در دسترس شماست، از آنها بهره برداری کنید.

اگر می‌خواهید روابط بهتر ، عمیقتر و معنا دار‌تری داشته باشید،
از خودتان بپرسید؟
چه کسی همان نوع رابطه ای را دارد که من خواهانش هستم؟
چگونه می توانم زمان بیشتری را با آن شخص سپری کنم؟
ملاقات با چه کسی است که میتواند به طور مثبتی روی من اثر گذارد؟

پیدا کردن یک همراه موفقیت:

پیدا کردن شخصی که همان اندازه شما متعهد به مطالعه و رشد شخصی است
این شخص باید کسی باشد که به او اعتماد دارید،کسی که به حد کافی جسور باشد
تا به شما بگوید درباره شما،نگرش ها و عملکردتان واقعا چگونه فکر می‌کند.

به کار گیری مربی‌ها:

اشخاص خیلی موفق،همان کسانی هستند که خواهان جذب و استخدام
بهترین مربیان و آموزش دهندگان هستند.
واقعاً ارزش دارد که برای بهبود و پیشرفت عملکردهای‌تان سرمایه گذاری کنید.

گروه مشاوران شخصی خودتان را تشکیل دهید:

رویای درون قلب شما شاید بزرگتر از محیطی باشد که در آن زندگی می‌کنید.
بعضی وقت ها باید از آن خارج شوید تا رویایتان تحقق پیدا کند.
این موضوع مثل کاشتن نهال بلوط است در یک گلدان
وقتی ریشه های اش محدود شوند،رشدش متوقف می‌شود.
نهال برای تبدیل شدن به یک درخت بلوط بزرگ و تنومند،فضای بیشتری می خواهد.

شما هم همینطور اگر می‌خواهید یک رویه منظم از ریتم‌های رفتاری، ثبات و پایداری را پرورش دهید،
طوری که تکانش بزرگ نه فقط سری به خانه‌تان بزند.
بلکه به آن جا نقل مکان کند، باید مطمئن شوید که محیط تان از تبدیل شدن،
عمل کردن و اجرا کردن تان در سطوحی با کلاس جهانی استقبال و حمایت می کند.

فصل ششم شتاب بخشی

وقتی به خودتان فشار می‌آورید, نقطه وجود دارد که در آن
به محدودیت‌تان می‌رسد و با شخصیت باطنی و واقعی‌تان رو به رو می‌شوید.
ناگهان تمامی افکار و پیش بینی‌هایی که درباره خودتان داشتید کنار می‌روند.
شما می‌مانید و واقعیت عریان.
ذهنتان شروع می‌کند به اختراع انواع گوناگون عذر‌ها و بهانه‌های مناسب که
چرا بهتر است آن کار را متوقف کنیم.

آنجاست که با یکی از بزرگترین سوال های زندگی مواجه می شوید:
آیا این درد و رنج را تحمل می‌کنید, یا مثل گردو می شکنید و تسلیم می‌شوید؟
وقتی از رقبای‌تان پیشی می‌گیرید و آنها واکنشی نشان نمی‌دهند،
این چیزی را به شما نشان می دهد.
این که آنها از نفس افتاده‌اند و این زمانی است که می توانید از آنها پیشی بگیرید.

لحظه‌های حقیقت:

در کار وقتی فقط در حال حرکت با همتایانم بودم، اوضاع سخت و دردآور نبود.
فقط به اندازه ای تلاش می‌کردم که همگام با آنها باشم نه این که از آنها جلو بیفتم.
این رسیدن به نقطه محدودیت‌ها نیست که به حساب می‌آید،
بلکه مهم این است پس از رسیدن به این نقطه، چه کار می کنید.

محمد علی که یکی از بزرگترین بوکسورهای تمام دوران است
در یکی از مسابقاتش با جورج فورمن هیچکس شانسی برای او قائل نبود
اما استراتژی محمد علی چه بود؟
استفاده از نقطه ضعف قهرمان جوان یعنی کمبود نیروی پایداری.
محمدعلی می‌دانست اگر بتواند فرمن را به نقطه محدودیتش برساند،
می‌تواند از این وضعیت به نفع خود استفاده کند.

در طول مسابقه محمدعلی به طناب های اطراف رینگ تکیه داده و جلوی صورتش را گرفته بود،
آنهم در حالی که فورمن، صدها مشت را در هفت راند به وارد کرد.
در راند هشتم، انرژی فرمن کامل تحلیل رفته بود و به محدودیت‌اش رسیده بود.
آنجا بود که محمد‌علی باید ضربه ترکیبی فورمن را در وسط رینگ انداخت زمین.

نقطه محدودیت یک مانع نیست، یک فرصت است.

وقتی شرایط سخت است, مشکلات پیش می آیند, فریب و وسوسه زیاد است و همان وقتی است
که شما باید شایستگی‌تان را برای پیشرفت اثبات کنید.

همانطور که جیم ران گفته بود:

آرزو نکنید که ای کاش آسان‌تر بود، آرزو کنید خودتان بهتر بودید.

نتایجتان را چند برابر کنید:

رشد واقعی با تکرارهایی اتفاق می افتد که بعد از رسیدن به نقطه محدودیت انجام می‌دهید.
در نظر گرفتن خودتان به عنوان سرسخت‌ترین رقیب‌تان, یکی از بهترین راه‌ها برای چند برابر کردن نتایجتان است.
وقتی به آن نقطه محدودیت می‌رسید بالا و بالاتر بروید.
یک راه دیگر برای چند برابر کردن نتایج تان این است که دیوار آنچه که دیگران از شما انتظار دارند,
فشار آورید و بیشتر از حد کافی انجام دهید.

فراتر از انتظار ظاهر شوید:

شما می‌توانید در هر جنبه از زندگی‌تان، بیشتر از آن چیزی که از شما انتظار می‌رود, انجام دهید.
این کار, تلاش خیلی زیاد‌تری نمی‌خواهد، ولی همین کمی تلاش بیشتر, نتایجتان را چند برابر می‌کند.
خواه با مشتریان بیشتری تماس بگیرید، به مشتریان فعلی خدمات بهتری دهید,
تیم‌تان را تشویق کنید, همسرتان محبت بیشتری کنید, سراغ دویدن بروید,
بیشتر وزنه بزنید, یک شب قرار عاشقانه با همسرتان برنامه‌ریزی کنید، زمانی را با فرزندان‌تان بگذارید و…..
چه کاری است که می توانید کمی بیشتر
انجام دهید که فراتر از انتظارات میرود و به نتایج تان شتاب می‌دهد؟

غیر منتظره باشید:

من به شکل ذاتی آدم مخالفی هستم.
هر کاری را که اگر آن انجام می دهند من معمولا عکس آن کار را انجام میدهم.
برای من, چیزی که عامه پسند است, عادی است.

چیزی رایج است ، معمولی است. همه کارت تبریک سال نو می‌فرستند.
ولی از آنجایی که همه این کار را انجام می دهند به نظر من تاثیر زیادی ندارد
در عوض من کارت تبریک عید شکرگزاری می‌فرستم و با دست خط خودم احساسات شخصی ام را بیان می‌کنم.

در جامعه ای که با جلب توجه‌های بیش از حد و انواع تبلیغات اشباع شده است,
بعضی وقت ها لازم است با انجام کارهای غیر منتظره, کاری کنید که صدای شما شنید شود.
اگر شما هدف یا ایده ای دارید که ارزش توجه کردن داشته باشد،
هر کاری که لازم است انجام دهید، حتی کارهای غیر منتظره,
تا باعث شوید موضوع مد نظر شما شنیده شود کمی بی‌باکی به نمایش‌تان اضافه کنید.

بهتر از انتظار انجام دهید:

خط فراتر از انتظار را پیدا کنید و سپس از آن تخطی کنید. حتی اگر به مسائل کوچک مربوط می‌شود یاشاید در مواقع خاص باید این کار را بکنید.
شهرت داشتن به عالی بود، نتایج چند برابری برای شما برایتان در طول زمان
به خصوص در کسب و کار ایجاد می‌کند.
در دنیایی که هیچ چیز طبق انتظار‌ها پیش نمی‌رود، می‌توانید نتایجتان را شتاب‌زده کنید
و می‌توانید از جماعت جدا شوید و فراتر از انتظار‌ها باشید.

هیچ ایده‌ای ارزش ندارد مگر اینکه همه را حیرت‌زده کند!

نوشته های مشابه

‫۲ نظرها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا