تصمیم سخت در زندگی و دریغ از راهی که نرفتیم

 

تصمیم سخت و راه های نرفته

 

تصمیم سخت زندگی خود که بیشترین اهمیت برایتان داشته را به یاد آورید.

همچنین بگویید  احساس شما در رابطه با راه های نرفته چیست؟

در ابتدای این نوشته جمله زیبای کار وینترسون را نقل می کنم که زیبا و هنرمندانه به یاری کلمات ، اقدام به توصیف یک تجربه‌ی دشوار می کند:

من یک نظریه دارم و آن این است که هر بار یک انتخاب مهم انجام می دهی ، بخشی از وجود تو پشت سرت باقی می ماند و آن مسیر انتخاب نشده را ادامه می دهد. ژانت وینترسون

بسیاری از تصمیم هایی که می گیریم هیچگاه برای ما تمام نمی شوند و تا آخر عمر به سان سایه ای ما را همراهی خواهند کرد.

هنگامی فرا می رسد که برای تجربه خوشبختی ما از بین دو یا چند گزینه یکی را انتخاب می کنیم و بقیه را رها می کنیم .

انتخاب نهایی ما قطعی شده و تصمیم خود را گرفته ایم، کاری را که می خواستیم انجام می دهیم.

تصور ما بر این است که آن تصمیم پس از اقدام دیگر وجود ندارد در حالی که اینطور نیست.

همانند دانه ای در دل خاک ، در وجود ما ریشه زده و به زندگی خود ادامه می دهد.

تصمیم سخت با بیم و امید همراه است .

همانند مهاجرت برای یک مهاجر .

تمام تصمیم های مهم ما ، بذر هایی هستند که در وجودمان می کاریم.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا